کد مطلب:7670
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:6
معناي تغير احكام اوليه چيست؟
معناي تغيّر در احكام اوليه آن نيست كه اين احكام براي زماني معين (نسخ) و يا در موقعيتي خاص دربارة موضوعات خود وضع و مقرر ميشوند، سپس با منقضي شدن آن زمان يا آن موقعيت خاص و يا انتفاء موضوعات آن احكام، از بين ميروند، مانند اينكه اصلاً وضع و مقرر نشده بودند، بلكه با نظر به توضيحي كه ميدهيم، از قبيل منتفي شدن حكم به جهت انتفاء موضوع خويش است، زيرا احكام اوليه كه مستند به نيازهاي ثابت در ارتباط با مصالح و مفاسد واقعي، از قبيل قضاياي حقيقيه هستند كه موضوعات آنها ذاتاً داراي مصالح يا مفاسد ميباشند، به همين جهت است كه با عدم تحقق موضوع، قضاياي مزبور معدوم نميشوند، بلكه فعليت پيدا نميكنند. به عنوان مثال ـ اگر روزي فرا رسيد كه عوامل اخلال حيات مادي يا معنوي انسانها از جامعهاي منتفي گشتند، بديهي است كه حكم جهاد و مبارزه در آن جامعه منتفي ميگردد. اين انتفاء حكم مانند نسخ يا نابودي كلي حكم مزبور نيست، بلكه انتفاء موضوع موجب شده است كه حكم فعليت نداشته باشد. مثال ديگر چنين است كه اگر به علتي يا عللي توليد مسكرات در يك جامعه منتفي گردد، لازمهاش آن نيست كه حكم اولي مسكرات كه ممنوعيت و حرمت است از بين رفته است، بلكه به جهت نبودن موضوع، حكم مزبور فعليت ندارد، زيرا در مثال اول ماهيت عامل اخلال حيات مادي يا معنوي انسانها، فساد و پليدي است كه مقتضي مبارزه و جهاد با آن است. اگر آن عامل وجود خارجي پيدا كرد، حكم مزبور (مبارزه و جهاد) نيز فعليت پيدا ميكند و هر انساني كه داراي شرائط تكليف است مانند قدرت و عقل و بلوغ مكلف به امتثال آن حكم ميگردد. و اگر آن عامل وجود خارجي پيدا نكرد، حكم مزبور به فعليت نميرسد نه اينكه از بين ميرود. يك مثال ديگر را نيز ميتوان در نظر گرفت و آن احكام بردگي است. ميدانيم كه بردگي از دورانهاي بسيار قديم ريشههاي عميق و پيچيدهاي در جوامع بشري داشته است. صاحبنظران محقق در سرگذشت جوامع بشري دربارة شدت استحكام ريشههاي بردگي در ميان اقوام و ملل دورانهاي باستاني چنين ميگويند كه: «حيات اجتماعي و سياسي و اخلاقي و حقوقي و اقتصادي انسانها در آن دورانها مبتني بر اصل بردگي بود به طوري كه بدون پذيرش آن هيچيك از امور مزبور قابل تفسير و تحليل نبود.» مضمون اين جمله را از كتاب آلفرد نورث وايتهد (سرگذشت انديشهها) نقل نموديم. اسلام با واقعبيني الهي خود مبارزه با اين پديده را با منطقيترين طرق آغاز و ريشة آن را تدريجاً از جوامع اسلام بركنده است. و بدين ترتيب موضوع بردگي منتفي گشته و به پيروي آن، احكام بردگي از فعليت ميافتد.